زبان فارسی دری با داشتن قدامت چند هزار ساله، و ویژگی چند ملیتی بودن، زبان ملی و رسمی تمدن بزرگ منطقهی ما بوده است که در گستره آن اندیشه، فلسفه، علم، هنر، اخلاقیات، عرفان اسلامی و ارزشهای بشر دوستانه آفریده شده است. این زبان بلحاظ فراگیری زبان رسمی همه شاهان (تاجیکان، ترکان، پشتونها و همه اقوام) منطقه دانسته میشود که زمانی از شبه قاره هند تا امپراتوری عثمانی استیلا داشت و به عنوان رسمی حرمت مینهاده میشد، و در رشد و توسعه آن حاکمان میکوشیدند، همینگونه زبان فارسی دری پس از عربی زبان دوم جهان اسلام پنداشته میشد/میشود. به همینروی هیچ منطقی علمی و عقل سلیم اجازه نمیدهد که جریانی و یا اشخاصی پیدا شود، و تیشه به ریشه بزند.
چون مثل آفتاب روشن و مبرهن است که میان زبان رودکی، فردوسی و مولوی هیچگونه تمایز و تفاوتی وجود ندارد. آنهایکه تفاوت میان لهجهها و گویشها را به مقصد جدا سازی میان فارسی ، دری و تاجیکی بهانه می آورند، یا تاریخ را کج خوانده و یا ابتلا به بیماری تنگ نظری و قبیلوی دارند، که علیه تاریخ و تمدن بزرگ نیاکانی میایستند و خود را رسوا عالم و آدم میسازند.
آخر سخن با شعر فردوسی بزرگ!
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی